در شمارهی قبلی بخش ابتدایی مصاحبهی اختصاصی مدرسهی ایرنا با دکتر سعدالله زارعی، عضو سابق شورای سردبیری روزنامه کیهان، دربارهی شیوهی مدیریت و تاریخچهی کیهان مطالعه کردید. در این شماره میتوانید بخش دوم و پایانی این مصاحبهی تفصیلی را مشاهده کنید:
با وجود چالشهای مخصوص خبرنگاری و روزنامه نگاری، به نظر شما چه چیزی باعث شده افرادی که وارد کیهان میشوند برای مدت طولانی در این مؤسسه باقی بمانند؟
دلایلش یکی نیست و آدمها هم یکسان نیستند. بعضی وارد یک ساختار که میشوند بعد استخدام میشوند. این استخدام تا آخر است. یعنی یک پایهبندی سازمانی از این حیث پیدا میکنند. برخی هم به فضای کیهان علاقه دارند، میپسندد مقایسه میکنند با فضایهای دیگر، میگویند اینجا بهتر است و ما اینجا میمانیم. فلذا یک دورهی طولانی در اینجا میمانند. یک موضوع دیگر که آن هم خیلی در این استمرار حضور افراد در کیهان تعیینکننده است، استمرار مدیریتی در کیهان است. از سال ۱۳۷۲ تا الان آقای شریعتمداری مسئول بودهاند؛ یعنی ۳۰ سال. ۳۰ سال یک نفر مدیر بوده است. در این ۳۰ سال افرادی که مدیر به هر طریقی داخل مجموعه آورده و این افراد هم خاص بودهاند، با اخلاق و ذهنیات مدیر تنظیم بودهاند. تا زمانی که آن فرد هست آنها احساس امنیت میکنند، در سیستم میمانند. ولی اگر که این مدیر مثل خیلی از روزنامههای دیگر هر ۵ سال عوض میشد، هر ۵ سال یک ارتعاشی در روزنامهاش پدید میآمد، یکسری میرفتند و یکسری جدید میآمدند. طبیعتاً ثباتی شکل نمیگرفت. این ۳ عنصر به نظرم در این موضوع دخیل است.
اینکه برای مدت طولانی سرپرست کیهان یک شخص بوده، به نظر شما چه مزایا و معایبی به همراه داشته است؟
یکی از مزایای آن این است که خود مدیریت راحتتر کار میکند. من وقتی نیروی زیر دستم را بشناسم، ۱۵- ۲۰ سال با او کار کرده باشم، به او اعتقاد داشته باشم و او به من اعتقاد داشته باشد، من راحتتر میتوانم او را مدیریت کنم. یعنی مدیریت من در این مجموعه آسانتر میشود. اما میفرمایید آیا معایب هم دارد؟ بله معایب هم دارد. وقتی یک مدیریت برای مدت طولانی استمرار پیدا میکند خواه ناخواه یک انسدادی در تحول پدید میآید؛ یعنی خود به خود یک ایستایی با خودش میآورد، فرصت نوسازی سازمان ممکن است تحت الشعاع قرار بگیرد.
عملکرد آقای شریعتمداری در این ۳۰ سال را چطور ارزیابی میکنید؟
برآیند کار آقای شریعتمداری موفقیت بوده، انسجام بوده، اعتبار بوده و نوعی اعتماد در طیف قابل توجهی از جامعه ایجاد کرده است. از این جهت آقای شریعتمداری را میتوان یک روزنامه نگار موفق ارزیابی کرد. ضمن اینکه آقای شریعتمداری نسبت به کارش و محیطی که در آن کار میکند یک نوع تعصب هم دارد. تعصب به این معنا که از نظر او کیهان مهمترین جای ایران است. یعنی حس خاصی دارد. ایکاش همه اینجور باشند، هرکسی در هر جا کار میکند آن جا را بهترین جا بداند و تمام وقتش را بگذارد و راجع به آن موضوع کار کند. این اگر باشد خیلی خوب است. آقای شریعتمداری اینجور است؛ آقای شریعتمداری در این ۳۰ سال هیچ جا نرفته است، حتی در جلسات کمتر شرکت میکند. میتوان گفت در طول این ۳۰ سال سفر نرفته و احتمال خیلی زیاد سفر خارجی در این مدت اصلاً نرفته باشد. تعطیلی نداشته است. این یک نوع تعصب خاص نسبت به رسانهای است که در اختیار ایشان است و با جدیت تمام مثل روز اول کار میکند. یعنی الان آقای شریعتمداری ۸-۸:۳۰ صبح میآید و زودتر از ۱۱ شب از اتاقش خارج نمیشود. ببینید ۳۰ سال آدم دائم این طور کار کند و الان که آقای شریعتمداری در سن ۷۲-۷۳ سال هستند دقیقاً مثل همان روز اول سال ۱۳۷۲ است که آمد و تازه در کیهان مشغول شد.
علت موفقیت کیهان در تربیت روزنامهنگاران خبره و توانمند چیست؟
کیهان یک محیطی است در عرصهی کشور که محل توجه است، هنوز هم که هنوز است برای مردم خیلی مهم است که مطلبی در کیهان نوشته شده باشد؛ یعنی کیهان اعتبار اجتماعی به هم زده است. اطلاعات هم همین طور است. ولی کیهان از اول نسبت به اطلاعات ایدئولوژیکتر عمل کرده است. اطلاعات دایرهاش یک دایرهی خیلی عمومی بوده، یعنی از زمانی که ایجاد شده جهت خاص نداشته است. منتها کیهان از اول یک زایش ایدئولوژیک داشته و تا الان هم ایدئولوژیک باقی مانده است. ایدئولوژیک عمل کردن، طرفداران و طیف خاصی از طرفداران را خود به خود ایجاد میکند، یک شکل حزب گونه به خودش میگیرد. این موضوع سبب میشود که برای خیلیها مهم باشد که کیهان چیزی را گفته باشد؛ هنوز هم مهم است. به نظر من، هنوز هم میگویند کیهان این را گفته و لذا شما بازتابهای کیهان در رسانههای خارجی را نگاه کنید، خیلی بیشتر از بازتاب مثلاً روزنامهای مثل شرق، اعتماد یا اطلاعات است، یعنی از اول روی اهمیت کیهان توجه عمومی بوده است.
ثبات قدم و ممیزی سخت گیرانه، عوامل موفقیت روزنامه
دومین مطلب این است که کیهان ثبات قدم داشته است. سوم، کیهان از اول یک ممیزی سختگیرانه داشته است. یعنی مطلب در کیهان به راحتی چاپ نمیشود. مطلب حتماً خوانده میشود، همهی مطالب کیهان دقیق خوانده و بعد چاپ میشوند. درحالیکه خیلی از روزنامههای دیگر این طور نیستند. در رودربایستی یکسری چیزها چاپ میشود. طرف میگوید خیلی خب! حالا این نوشته را چاپ کنیم، اگر صدای کسی درآمد میگوییم تو هم بنویس، برای تو را هم چاپ میکنیم! مثلاً یک وقتی اطلاعات یک مقالهی تندی از آقای علایی زد، آقای دعایی زنگ زد به من گفت این مقاله خیلی صدا بلند کرده، تو یک مقالهای در مقابلش بنویس، ما در همان ستون چاپ کنیم که این صدا بخوابد. کیهان این کار را نمیکند. کیهان اگر نویسنده را قبول نداشته باشد یا نوشته را قبول نداشته باشد، تحت هیچ شرایطی چاپ نمیکند و لذا یک انضباطی روی کار این روزنامه وجود دارد و اینها همه عامل موفقیت است. چون روزنامه کمتر مجبور میشود از موضعی که گرفته عقب نشینی کند. کمتر مجبور میشود سیال و عمومی حرکت کند. یک حرکت خاص و یک وضع خاص در مجموع پیدا میکند.
شریعتمداری، مهمترین نویسندهی کیهان
اعضای کیهان واقعاً حرفهای هستند. یعنی خود آقای شریعتمداری مهمترین نویسندهی کیهان است. آیا در روزنامهی اعتماد آقای حضرتی هم مهمترین نویسنده اعتماد است؟ من فکر نکنم آقای حضرتی اصلاً مقالهای نوشته باشد. سالهای سال آقای دعایی مدیر مسئول اطلاعات بود. سردبیر هم بود. من اصلاً مطلبی به قلم آقای دعایی در اطلاعات نخواندم و همین طور خیلی از رسانههای دیگر هم همین وضع را دارند، خودشان این کاره نیستند، خودشان نویسنده نیستند. اما مدیر مسئول کیهان نویسنده است. کیهان روزنامهای است که هیچ روزی بدون مطلب آقای شریعتمداری منتشر نمیشود. خیلی فرق میکند با روزنامه اطلاعاتی که آقای دعایی در ۳۰ سال یک مقاله ننوشته است. حضرتی در ۱۰ سال یک مقاله در اعتماد ننوشته یا آقای رحمانیان در شرق یک مقاله ننوشته است. خیلیها بودهاند که نمینویسند و نویسنده نیستند. شاید کیهان تنها رسانهای است که هیچ روزی بدون نوشتهی مدیر مسئول چاپ نمیشود. مدیر مسئول یا گفت و شنود را نوشته یا ستون طنز را نوشته یا پایین آن، اخبار ویژه را نوشته یا ستون یادداشت روز را نوشته یا ستون نکته را نوشته است؛ گاهی هم هر ۳-۴ تا را نوشته است. یعنی در یک روز ممکن است شریعتمداری سرمقاله نوشته باشد، گفت و شنود نوشته باشد، خبر ویژه هم نوشته باشد. این خیلی فرق میکند از نظر اعتماد عمومی، از نظر وجاهت، دقت، از نظر سطح مطالب.
قدرت تغییر جریانها در دستان کیهان
فلذا کیهان گاهی یک تنه چیزی را برگردانده، مثل همین ماجرای لایحه یحجاب و عفاف. همه یک طرف بودند، کیهان و شخص آقای شریعتمداری یک طرف بود. نوشتههای آقای شریعتمداری باعث شد که این لایحه برگردد و دو مرتبه برود در مجلس، اشکالاتش برطرف بشود، کامل بشود و جلو بیاید. اما روزنامهی دیگری هست که بگوید من توانستم چیزی را در کشور اصلاح کنم؟ قدرت قلمی که در کیهان و در شخص آقای شریعتمداری هست ما در جای دیگر نمیبینیم. این یک ویژگی است که اعتبار، وجاهت و موقعیت به روزنامه میدهد.
چه موضوعاتی خطوط قرمز کیهان هستند و این روزنامه روی آنها ثبات قدم دارد؟
کیهان روی چند موضوع ایستاده است؛ اول اسلامیت، هرجا هر حرکتی که باعث تضعیف اسلام میشده کیهان ایستاده است. دوم انقلاب اسلامی، هرچیزی که تضعیف انقلاب اسلامی باشد کیهان در مقابل آن محکم میایستد. سوم مسئلهی مردم و فقرا و تودههای مردم است. کیهان روی اقشار محروم ضعیف مردم خیلی تعصب دارد. چهارم بحث امام و رهبری، کیهان همیشه نسبت به اینکه امام محور باشد، رهبر محور باشد، اینکه کلام رهبری و نگاه رهبری حاکم باشد تمرکز داشته است. موضوع دیگر بحث دشمن شناسی است که کیهان همیشه نسبت به اینکه آمریکا و رژیم اسرائیل از برد رصد مردم خارج نشوند و این دشمنی برای همه مشخص باشد، توجه داشته است. نکتهی آخر هم بحث منحرفین در داخل است. آنهایی که روی خطوط انحرافی بودهاند، از جاهای قدیمی مثل کانون نویسندگان بگیرید تا یک جریاناتی که الان در کشور به نوعی فعالیت میکنند. کیهان همیشه افشاگر این جریانات بوده و به همین خاطر، خیلی مورد اتهام این جریانات واقع شده است.
مقبولیت و شأن اجتماعی کیهان از ابتدای انقلاب تا الان چه تغییری کرده است؟
کیهان طیف هوادارنش را حفظ کرده است؛ یعنی آدمهای هیئتی، مسجدی، بسیجی، متدینین، انقلابیها، آنهایی که به دنبال حرف امام هستند و طرفداران رهبری. این افراد ارتباطشان با کیهان حفظ شده است. ممکن است الان کاغذ کیهان کمتر خریده شود ولی مخاطبین همان مطالب را شب در سایت میخوانند. مشخص است که این ارتباط حفظ شده است. اگر حفظ نشده بود که مقالهی آقای شریعتمداری لایحهی حجاب را نمیتوانست برگرداند. پس حفظ شده است که بر میگرداند. اما یک نکتهی کلی هم وجود دارد که به صورت کلی یک تحولی در عرصهی رسانه و پیامرسانی و ارتباط در کل دنیا پیش آمده است. اساساً یک جابهجایی در این قضایا اتفاق افتاده است؛ فضای مجازی آمده، شبکههای اجتماعی به وجود آمده، اینها جایگاه پیدا کردند و اهمیت بهم زدهاند. خود به خود اثر روزنامهها در کل دنیا از روزنامهای مثل واشنگتن پست، نیویورک تایمز در آمریکا بگیرید تا روزنامههایی که در جاهای دیگر دنیا است تا روزنامههای خودمان، فرقی هم نمیکند چه اصلاح طلب باشد چه اصول گرا، کلا به لحاظ وضعیت انتشاری یک تحول در آنها ایجاد شده است. مطالعهی روزنامه و رسانه از حالت کاغذی به سمت الکترونیکی تغییر وضعیت داده است؛ این موضوع عمومی است، یعنی چیزی است که به همه جا مربوط میشود.
روند تصفیههای بعد از انقلاب در کیهان چطور پیش رفت؟
به نظرم تصفیه در کیهان یک مصداق بیشتر ندارد. آن هم حدود سالهای ۶۶ و ۶۷ که کیهان در آن موقع دست آقای رضا تهرانی، شمس الواعظین و دست یک طیفی بود در که اینها آرام آرام خطشان را از انقلاب جدا کردند و جریان منحرفی شدند که یک عنوان خاصی هم به ایشان میدادند. آنها دیگر نمیتوانستند در روزنامهای که این روزنامه با عنوان ولایت فقیه منتشر میشود کار کنند. چون روزنامهی کیهان و روزنامهی اطلاعات، روزنامههایی هستند که به عنوان روزنامههای تحت مسئولیت ولی فقیه کار میکنند، روزنامهی ولی فقیه که نمیتواند خطوط انحرافی را در خودش قرار دهد. آنها با طیفهای دیگر در داخل هم درگیر بودند. خدا شهید شاه چراغی را رحمت کند. بعد اینها از کیهان کوچ کردند. من جزئیات را نمیدانم که آیا عذر این افراد را خواستند یا خودشان رفتند، ولی به هر حال فضا جوری شد که از کیهان رفتند و مجله کیان و زنان را منتشر کردند. هردو خطوط انحرافی را تا آخر ادامه دادند، مدام هم خط آنها تندتر میشد. بعداً هم یواش یواش به تاریخ پیوستند. در دورهی آقای شریعتمداری هم مواردی پیش آمد که افراد از بین کسانی که سطح مدیریتی داشتند یا اینکه به لحاظ نویسندگی جایگاه مهمی در کیهان داشتند، دچار انحراف شدند که یکی از شاخصترین آنها آقای مهدی نصیری است که الان به چیز دیگری تبدیل شده است. منتها هیچ وقت عذر مهدی نصیری را نخواسته بودند؛ یعنی اخراجی کیهان نبود. یا مثلاً یک نمونهی دیگری که میتوانیم مثال بزنیم آقای نوری زاد است، که در آن زمان ستونی داشت و در صفحه ۱۲ کیهان مینوشت، بعد منحرف شد و از آن جا کناره گرفت. یا باز کسان دیگری را داشتیم مثل آقای محمد مهاجری که الان جای دیگری کار میکند. انحرافاتی در افراد پیش آمد، ولی این نبود که بگوییم یک طیفی از کیهان کنار زده شدند و اتفاق خاصی افتاد.
ماجرای کوچ دسته جمعی
جریان اینکه یک عده باهم کوچ کنند و از کیهان بروند یک بار اتفاق افتاد آن هم خارج شدن رضا تهرانی و شمش الواعظین و یک سری افراد بود. این موضوعات مربوط به اول انقلاب است و روزنامه کیهان مدتی دست ابراهیم یزدی بوده است؛ دست نهضت آزادیها بوده بعد دست طیف آقای خاتمی افتاده است. این دوره، دورهی بیثباتی کیهان است و هزار جور اتفاقات در آن زمان افتاد تا رسید به زمانی که آقای مهدی نصیری در کیهان مسئولیت گرفت و یک دورهی ۵ ساله مسئول بود. در این زمان کیهان ثبات پیدا میکند و یک جهته میشود. بعد هم مسئولیت از آقای نصیری منتقل میشود به آقای شریعتمداری و در کیهان ثبات قابل توجهی پیدا میشود. این صحبتها مربوط به دوره کیهان لیبرالی است؛ یعنی کیهانی که پایهاش را آقای ابراهیم یزدی گذاشت. بعد هم آقای سید محمد خاتمی مواردی را ادامه داد. لذا بین دورهی اخیر و دورهی بعد یک تفکیک و تفاوت وجود دارد.
علت تدوین و انتشار مجموعه چالش برانگیز نیمهی پنهان توسط دفتر پژوهشها چه بود؟
یکی از محورهایی که کیهان روی آن کار میکرد جریانات انحرافی بود. غیر از دشمن، کیهان همیشه نسبت به این جریانات انحرافی موضع داشت. لذا در کیهان یک دفتر به این موضوع اختصاص داده شده بود؛ یعنی دفتر پژوهشها که مسئولش هم مرحوم آقای شایانفر بود. در آن مقطع این دفتر، مرکز مراجعه شده بود؛ افرادی که علیه جریانی مدارکی داشتند مراجعه میکردند به آن جا و این دفتر ملجاء مراجعه یکسری از افراد شده بود. بعد آرام آرام مطالب دفتر پژوهشها در کیهان به صورت پاورقی چاپ شد. بعد از مدتی این گرایش شکل گرفت که چرا این پاورقیها را کتاب نکنیم و در نهایت به صورت کتاب هم بیرون آمد. اما کیهان یک قائدهای داشت؛ قائده این بود مطالبی که قرار است توسط دفتر پژوهشهای کیهان چاپ بشود قبل آن باید حتماً در روزنامه به صورت پاورقی چاپ شده باشد. الان هم احتمالاً بیش از ۱۰۰ جلد کتاب تحت عنوان نیمهی پنهان یا اسامی دیگر منتشر شده است. کلمهی نیمهی پنهان هم میگوید من میخواهم ناگفتههای یک جریان را بیان کنم.
ملجائی برای افشاگران
از آن جا که کیهان وجاهت و هویت ایدئولوژیک داشت، افرادی که در مناطق مختلف احساس میکردند چیزی را باید به اطلاع عموم برسانند ملجائی بهتر از کیهان به نظرشان نمیآمد. به کیهان مراجعه میکردند مثل خانم مهناز رئوفی، احساس کرد که باید واقعیت را افشا کند. شروع کرد یکسری جلسات با کیهان برگزار کرد که حاصلش شد یک جلد کتاب که بیرون آمد و قبلش هم در کیهان چاپ شده بود. مثلاً آقای اله یاری مطالب بسیار زیادی راجع به کانون نویسندگان داشت که به کیهان داد و کیهان آنها را چاپ کرد. ضمن اینکه خود کیهان هم واحد بررسی و پژوهش داشت. اعضای این واحد منابع جمعآوری میکردند، از افراد مصاحبه میگرفتند و در نهایت حاصل کار را منتشر میکردند.
نظر شما